آقای خسرو پرویز من برای شما متاسفم البته من به شما علاقه دارم. اما آب رو اون جایی بریز که می سوزه. این ممه ای که شما نمی خورید رو لو لو برد برادر.
شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹
پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹
دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹
یکشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۹
جمعه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۹
oldsmobile
جوانترهایی که در هنر فعالیت می کنند. در فضای کنونی با این مشکل مواجهند که تجربه ای عمیقتر و بی واسطه تر از مدرنیته و همچنین هنر مدرن دارند تا مخاطبان و کارفرمایان و گاهی حتی عوامل تولیدشان. مشکلی که دست کم نباید گرفته شود.
سهشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۹
گوشتها ته ظرف هستند.
من مریضم اما هر وقت که سر کار برای ناهار خوردن در ماه خوب رمضان می روم یکی در ناهار خوری نشسته و می گوید : ا شما هم روزه اید. ناگفته پیداست که انتظار خنده هم دارد. ما هم می خندیم به هر حال. امروز اما ، من یه ایده ای زدم و گفتم اینجا شده محدوده ی گناه شرکت. باورتان نمی شود، انقدر خنده گرفتم که از الان می توانم شوخی را کنار بگذارم و متنهای جدی بنویسم. به امید سرفرازی ایرانیان عزیز این خاطره را تقدیم می کنم به گوگوش
جاده هراز
روزهایی که پشت سر هم از رو به رویمان رد می شوند ، بهانه ای می شوند برای این آرایه ی متناقض نمای زیبا که مهمان دلهای عزیزتان شود.
پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۹
چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۹
اشتراک در:
پستها (Atom)