شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹

اگر

آقای خسرو پرویز من برای شما متاسفم البته من به شما علاقه دارم. اما آب رو اون جایی بریز که می سوزه. این ممه ای که شما نمی خورید رو لو لو برد برادر.

پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

خورشت تاک سکند

شما لر کجایید؟
ما لر ونکیم.

دوشنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۸۹

خورشت تاک

الو سلام
سلام
ببخشید فلانی هست؟
من خودم هستم
منم خودمم . فلانی هست؟

یکشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۹

#

هرگز از من دور نشو.
تو دوست منی و من دوست تو.

جمعه، مرداد ۲۹، ۱۳۸۹

oldsmobile

جوانترهایی که در هنر فعالیت می کنند. در فضای کنونی با این مشکل مواجهند که تجربه ای عمیقتر و بی واسطه تر  از مدرنیته و همچنین هنر مدرن دارند تا  مخاطبان و کارفرمایان و گاهی حتی عوامل تولیدشان. مشکلی که دست کم نباید گرفته شود.

سه‌شنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۹

گوشتها ته ظرف هستند.

من مریضم اما هر وقت که سر کار برای ناهار خوردن در ماه خوب رمضان می روم یکی در ناهار خوری نشسته و می گوید : ا شما هم روزه اید. ناگفته پیداست که انتظار خنده هم دارد. ما هم می خندیم به هر حال. امروز اما ، من یه ایده ای زدم و گفتم اینجا شده محدوده ی گناه شرکت. باورتان نمی شود، انقدر خنده گرفتم که از الان می توانم شوخی را کنار بگذارم و متنهای جدی بنویسم. به امید سرفرازی ایرانیان عزیز این خاطره را تقدیم می کنم به گوگوش 

جاده هراز

روزهایی که پشت سر هم از رو به رویمان رد می شوند ، بهانه ای می شوند برای این آرایه ی متناقض نمای زیبا که مهمان دلهای عزیزتان شود.

پنجشنبه، مرداد ۲۱، ۱۳۸۹

great cold play

you are a part of the cure
i am a part of the disease 

چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۹

درسهای زندگی

خستگی، دوست داشتم در حد اصحاب کهف بیکار بودم.