دوشنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۵

كاپشنت رو از روي جالباسي برداشتم قوي ترين حس لامسه ي دنيا رو داشتم كاپشنت نرم بود و مشكي. يادمه چشم تو چشم شديم ولي حافظه ي ضعيفي دارم تازه چشمهات هم رنگ عجيبي داشتند تقصير من نيست صورتت با صورت ديگران مخلوط ميشه و من فقط ميتونم به همون يه لحظه ي گذرا دلخوش كنم تقصير من نيست

و اينكه ما چقدر فرهنگي هستيم

بالاخره
white
كيشلوفسكي رو هم ديدم فكر مي كنم بهترين نكته اش تدوينش بود و ديگر اينكه فيلمنامه هاي اين يارو بهتر از فيلمهاشند و شايد بايد نويسنده ميشد هرچند كه از لحاظ بصري هم خيلي قويه ولي نمي دونم
فيلمنامه هاش رو بيشتر دوست دارم

یکشنبه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۵

Recognize this as a holy gift and celebrate this

chance to be alive and breathing(tool)
حالم بد ميشه
و تو دلم لبخند مي زنم
كه تو چقدر خوبي
كه هنوز خوب بودن حماقت نيست
خندت خوبه
و فقط مجبورم صورتت رو تو ذهنم ببينم
چيزي به جز كثافت رو نمي شه با چشمها ديد

بروس علي

اگر از فيلم رزمي خوشتان نمي آيد
اگر بروس لي و جكي چان را دوست نداريد
بدانيد كه فيلم رزمي را به خصوص اگر از استاد بروس لي باشد بايد با فاميلهاي شهرستاني ديد
و من"رئيس بزرگ"شاهكار بروس لي را مي پرستم

پنجشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۵

؟

آيا چقدر انيم. به فتح الف

cold play

ليريكو نيگا تو رو به خدا
from the top of the first page
to the end of the last page
---------------
muse:
هر روز بيشتر احساس پشيماني مي كنم كه ابر فرهنگي بودن اين گروه رو قبول نداشتم

سه‌شنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۵

و سلام برادر
و سلام برادر
و سلام برادر
........

دنياي تلخ

سر شامه همه هستن به غير از داداش بزرگه
به ننه ام ميگم خان داداش كو
ميگه فكر كنم رفت دستشويي صداي دستشويي شنيدم
داداشم ميگه ديو ماستين صداي رستگاري ميشنوه بعد بهش ميگن تاريك بين و بد بين و اينهاست
داداشم شبيه مهندسهاي نازي شده و وقتي بچه بوده پاش رو توي ليوان آب سر شام مي كرده
الانم دستش توشه

پنجشنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۵

تعريف كردن زندگي خيلي دشواره
اما مردم خوب اين كار رو انجام ميدن
نه تنهايي كه به كمك سارتر عزيز
و اون تعريف جادويي
و اون تعريف زيبا
اينه كه
يه جسمي باشه بخوريم يه جايي باشه بخوابيم و يه چيزي باشه بكنيم
كيفيت زندگي چطور تعريف ميشه ؟
اينجوري
چندتا جسم ميخوريم؟
چند جا مي تونيم بخوابيم؟
چندتا چيز داريم كه بكنيم؟

چهارشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۵

خورشت و اجتماعات خورشتي

در جواب اين دوست عزيز
اصطلاح"خانواده خورشتي" فقط براي طبقه بندي يكي از انواع خانواده استفاده نميشود اين
اصطلاح براي ناميدن يك مكتب به كار مي رود مكتبي كه بعد از آدمهاي گه بيشترين دنباله رو را دارد و اما در تعريف اين مكتب فقط به يك جمله بر مي خوريم اونم از سارتر مادر مرده كه
_
خانواده ي خورشتي يك نهاد اجتماعي است كه بر پايه خورشت در بعضي موارد گوشت خورشت و اكثرا در مهمانيها و تجمعات شب عيد تشكيل مي شود
_
لازم به ذكر است هرچند نشست يك خانواده خورشتي ممكن است يكبار در سال تشكيل شود اما تاثير آن روي افراد الي الابد است
كلمه مورد علاقه ي پيروان اين مكتب"پدر صلواتي" است همچنين آنها اشتهاي نا تمامي در مورد گوشت دارند
به اين شعر از يكي از شاعران باسابقه ي اين مكتب توجه كنيد

شام بادمجان داشتيم
گوشت هم بود
هرنفر يك تكه
اما ما
باز هم ميخواستيم
آقا من اين شعبده بازيها رو نيگا ميكنم احساس ميكنم به شعورم توهين شده خارجيهاش يه چيز ديگه اند
-
-
-
و من فكر ميكنم چه خوب ميشد اگه دستمو اينجوري تكون ميدادم و پارچ خودش برام آب ميريخت
*
*
*
پارچ

یکشنبه، تیر ۲۵، ۱۳۸۵

كلاغنامه

دوباره مي نويسم
خوبه
يه دوستي هم شروع كرده
فقط اگه بلد بودم اين قالب رو اون جوري كه مي خوام تغيير بدم
اين بايد ششمين يا هفتمين كلاغنامه باشه
تولدش مبارك
كلاغنامه
.
.
.
.