یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹

انی مور

حریص مرگ خواهی شد 
                                     اگر بیهوده بنشینی 

جرس بردار و تمپو زن 
                   درخت دوستی بنشان 
هزاران کار را با هم
                   هزاران بار ملغی کن

بیا که که مرد خواهی شد
                                     اگر دختر بیابی تو

برو در دیسکو دف زن 
                  که تا تنها شدی گل گشت
خواهی رفت در کوچه
                     نه آزاری و نه سودی
به دست مفلست
          لات و لواط و گی و مستوری

پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۹

آپرایزینگ

شکسته شاخه های بید نزن
به ترکه های خیس و ترد بدن
به اشک درد کف کودکان ترس نزن
به ریشه های دل ریش ریش مرگ نزن
نزن به جان ننت درد همی می گیرد
پک و پهلوی چماقت ز پک و پهلویم.

++

این یه حقیقته که برای هنرمند بودن باید هنرمندانه زندگی کرد.  ازدواج با دیگری زندگی ات را خواه نا خواه در حالتی قرار می دهد که بسیاری از فکرهای انحرافی مثل احساسات و برداشتها و تفکرات اکثرا آزار دهنده ی  پدر و مادرهای هردو و دغدغه ی مالی بیشتر و خیلی چیزهای دیگر وارد زندگی ات می شوند. تو را از آفرینش و تمامی نیازمندیهای آن دور می کنند. به تجربه دیده ام که حضور یک جمع خوب دوستی می تواند کمک بسیاری بکند. تو را یاد چیزهای اصلی بیندازد و ذهنت را از افسردگی نجات دهد. به راستی که روابط خانوادگی تمام انرژیِ انسان را می تواند بمکد. احساسی که اکنون ، سوای لذتی که از زندگی کنار دوست خوبم می برم ، به آن دچارم. دور از جریان زندگی و اخبار ، بدون انرژی و در حالتی بی خلاقیت و مشغول چیزهایی که نباید اینقدر از من وقت بگیرند.

آندر نیث مای کلوثس

امروز متوجه شدم اسم این وبلاگ خز شده. نه اینکه قبلا فکر می کردم که خیلی خاص باشد. ولی در این حدودا پنج شش سالی که از آمدنم در بلاگستان می گذرد ، کلاغ جایی محبوبتر از پیش پیدا کرده. من واقعا به این جامعه ی خاص پسند ایرونی افتخار میکنم.
و حالا می خوام با صدای بلند داد بزنم که آی ی ی ی ی اجنبی ها و عربها ها من یه ایرونی ام
یه ایرونی
نه دوتا