این یه حقیقته که برای هنرمند بودن باید هنرمندانه زندگی کرد. ازدواج با دیگری زندگی ات را خواه نا خواه در حالتی قرار می دهد که بسیاری از فکرهای انحرافی مثل احساسات و برداشتها و تفکرات اکثرا آزار دهنده ی پدر و مادرهای هردو و دغدغه ی مالی بیشتر و خیلی چیزهای دیگر وارد زندگی ات می شوند. تو را از آفرینش و تمامی نیازمندیهای آن دور می کنند. به تجربه دیده ام که حضور یک جمع خوب دوستی می تواند کمک بسیاری بکند. تو را یاد چیزهای اصلی بیندازد و ذهنت را از افسردگی نجات دهد. به راستی که روابط خانوادگی تمام انرژیِ انسان را می تواند بمکد. احساسی که اکنون ، سوای لذتی که از زندگی کنار دوست خوبم می برم ، به آن دچارم. دور از جریان زندگی و اخبار ، بدون انرژی و در حالتی بی خلاقیت و مشغول چیزهایی که نباید اینقدر از من وقت بگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر