بریده زاغ از آوای بلند
به گوشه ای با مگسی تار می زند
کنار سنگهای سرد خیابان
دلش هوای قار قار می کند
شب زمستان است
ساعت هنوز هفت نشده
کلاغ ها صف کشیده اند برای غذا
خوراکشان ولی گرم نشده
به گوشه ای با مگسی تار می زند
کنار سنگهای سرد خیابان
دلش هوای قار قار می کند
شب زمستان است
ساعت هنوز هفت نشده
کلاغ ها صف کشیده اند برای غذا
خوراکشان ولی گرم نشده