شنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۵

بامزه گري

فرهنگ واژگان تاكسيراني
قربان ، عزيزم ، آقا:مسافر
پفيوس:مردان حكومتي
....:زنان حكومتي
مملكت:ايران خودمان
وضيت:نظام جمهوري اسلامي، وضع موجود
كره خر:مسافر تازه پياده شده
كرايه:في ، مبلغ پرداختي براي مسافت طي شده
..........:عابر پياده
سوت:عابر پياده مونث
...:ايضا
........:اتومبيلهاي ديگر
فرهنگ:دستاوردهاي معنوي بشر
.
از پيشنهادات استقبال ميشود

بامزه گري

فرهنگ واژگان تاكسيراني
مملكت:ايران
وضعيت:جموري اسلامي
پفيوس:هر آنكه در دستگاه حكومتي است
قربان ، عزيزم:مسافر
.........:عابر پياده
.......:اتومبيلهاي ديگر
كره خر:مسافري كه تازه پياده شده
بزار حال كنيم:اندي
فرهنگ:مجموعه دستاوردهاي معنوي بشر
مارمولك:آخوند
.......
از پيشنهادات استقبال ميشود

یکشنبه، مهر ۳۰، ۱۳۸۵

پنجشنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۵

كلاغنامه

به ننه ام نگاه ميكنم
يه چيزي تو نگاهشه كه مي ترسونتم
ميگه:جوجو خوردتش

چهارشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۵

و اما فرهنگي

داشتم راجع به هنر سوبجكتيو و ابجكتيو فكر مي كردم
شايد اين واژه ها رو غلط استفاده كنم اما ازشون خوشم مياد
ببينيد هنر سومر و شرق سوبجكتيوه ديگه اما چرا
چون هنرمند احتمالا به عنوان وظيفه ي شرعي اين كار رو مي كرده از روي چيزي كه هرگز پيش از اون نبوده
ببينيد يارو چقدر قاطي ميكرده
حالا يونان بستان
هنرش كلا براي فروش ساخته مي شده چون كلا آدمهاي تاجري بودند
كارهاشون رو امضا هم ميكردند
نتيجه اينكه هنرمند كم كم از هنرش جدا ميشه
اين فاصله
هنر واقعگرا رو به وجود مياره و نقد
اين فاصله هي زياد ميشه
كلا وقتي هنر براي زينت صرف مصرف ميشه اين فاصله به وجود مياد
بعدا هم دقيقا همين سير دنبال ميشه تا هنر مدرن كه دوباره نقد رو سركيسه ميكنه
همين كلا
و تو نميفهمي كه من مهمترينم
تا اونروزي كه اينترنت و يونسكو رو براي تولدت تو يه بسته ي قرمز پرت كنم تو چشت
چجور روباني دوست داري

جمعه، مهر ۱۴، ۱۳۸۵

اي جامه به خود پيچيده
***
سو گند به انجير و زيتون
و سوگند به كوه سينا
و اين شهر آرام
كه انسان را به نيكوترين شكل آفريديم
سپس به پايينترين جايگاه بر گردانديمش
...

كلاغنامه

روزي روزگاري يك نقطه ي سياه تنها گوشه ي ميدان ديد من بود
روي عدسي
خسته و تنها ميون اونهمه آب و اشك و نمك
و خداوند از استخون پهلوش براش يك زن درست كرد
تا تنها نباشد
و آندو همراه روزها و شبهاي تنهايي و كسالتبار يكديگر باشند
دوست و مونس و همدم يكديگر باشند
و لا مصب اين فيلم پورنو تمامي ندارد

دوشنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۵

بچه تر كه بودم يه بار كلاغا چشم لاك پشتم رو در اوردند يه بار هم گربه بچه خرگوشم رو برد يه بار فنچم زير تن پسر عموم له شد يه بار قناريم از خونريزي داخلي مرد
.......
براي اينكه چيزي رو دوست داشته باشي بايد از چيزي متنفر باشي
همين