جمعه، مهر ۱۴، ۱۳۸۵

كلاغنامه

روزي روزگاري يك نقطه ي سياه تنها گوشه ي ميدان ديد من بود
روي عدسي
خسته و تنها ميون اونهمه آب و اشك و نمك
و خداوند از استخون پهلوش براش يك زن درست كرد
تا تنها نباشد
و آندو همراه روزها و شبهاي تنهايي و كسالتبار يكديگر باشند
دوست و مونس و همدم يكديگر باشند
و لا مصب اين فيلم پورنو تمامي ندارد

هیچ نظری موجود نیست: