دوشنبه، اردیبهشت ۱۷، ۱۳۸۶

در بيابان عدم روحي ديدم به غايت خونسرد
دست در پشت مشت كرده
گره به ابرو انداخته
قدمهاي كوتاه بر ميداشت
وي را گفتم
تو را چه شود
پاسخي نشنيدم
نعره زد
سر در شن كرده دنبال چه ميگرديد

هیچ نظری موجود نیست: