روح را گفتند
بگزار در ازاي اين علم كه به ما دادي بر چشم بنشانيمت
گفت
نه اين علم از من و نه عقل و قلم و نه تن از آن من است مرا با گرت و خاك توفيري نيست به تكه پيراهني كه بر من زنند قناعت كنم
في الحال اين جمله شنودند كه از غيب مي رسيد
...
بگزار در ازاي اين علم كه به ما دادي بر چشم بنشانيمت
گفت
نه اين علم از من و نه عقل و قلم و نه تن از آن من است مرا با گرت و خاك توفيري نيست به تكه پيراهني كه بر من زنند قناعت كنم
في الحال اين جمله شنودند كه از غيب مي رسيد
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر