كلاغنامه
سهشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۸
کلاغنامه
بی گمان سحر از چشمان تو می تراود
چشمان خشک و خسته ات برادر
بگذار نگاه گرفته ات راه را به ما نشان دهد
باز خواهیم گشت این بار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر