دوشنبه، اردیبهشت ۲۷، ۱۳۸۹

راز بقا

ناشکری نمی کنم اما افق پدر شدن برایم واقعا روشن نیست.هنوز حس می کنم شاید ما موجودی را به این جهان پرتاب می کنیم که حق انتخاب به او نداده ایم.
کودکم! واقعا عجیب است.

جمعه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۹

سرم بر گردنی از کیسه ی چرم
سوارانی برایت هدیه آرند
فراز نیزه ای از خون من سرخ
سری خونین برای صله آرند
حدیث کشتنم را باز گویند
ز خاکی بودن من گله آرند
و تو آنجا فراز تخت عاجت
برایم گریه خواهی کرد
می دانم

شنبه، اردیبهشت ۱۸، ۱۳۸۹

تراژدی

مردی با تعمیرات تخصصی وقتی با فروشگاهی با تعمیرات فوق تخصصی مواجه شد فکر کرد باید تصمیمی جدی در مورد شغلش بگیرد

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۵، ۱۳۸۹

ان

پسر بچه از دستشویی فرنگی پیاده شد و با تعجب فریاد زد
مامااااااااان اینا چرا نمیرن؟ 

یکشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۸۹

مانند سنگ شده ای 
ما نه شیشه ایم