یکشنبه، مهر ۰۲، ۱۳۸۵

كلاغنامه

خاك مث سنگ شده انگشتام خونيند دندونام شكستن جسدت غذاي كلاغهاست فردا يا فردا شب اگه نتونم خودم تيكه تيكه ات ميكنم مي بلعمت بعدش مي ميرم
من حالم خوبه ادامه ميدم
حالم خوبه و ادامه مي دم
زمين تسليم ميشه
هر چقدر كه طول بكشه
فسنجون داشت تموم ميشد همه نگاش ميكرديم
داداشم گفت:من مي خوام دختر بيل گيتس رو به زني بگيرم باباش پولداره
ديگه فسنجوني نبود
يه فكر موجودات فضايي به ذهنم رسيده با اين شرح
ببينيد هرچه تعداد مواليد بيشتر باشه شانس جهش و تفاوت طبيعي بيشتر ميشه
در مورد تك سلولي ها اين رقم كمتره ولي جمعيت عظيمشون اينو جبران ميكنه
دارو هم كه مي خوريم پر از مواد شيمياييه
حالا هرچه مواليد انسان بيشتر بشه جهش ميكروبهاي ساده اي كه در بدن هممون وجود دارند بيشتر ميشه
آخر الزمان نزديك ميشود
داشتم فكر مي كردم ممكنه دايناسورها هم اينجوري منقرض شده باشند
امپراتوران پر جمعيت زمين
.


تو يه تيكه كاغذ اينو نوشته بودم

و من دردي به غير از اين نمي خواهم
كه باشم سنگ
...

دوشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۵



اين مال يه سال پيشه يه ايده اي كه شايد انيميشن بشه
و خداوند اون رو خيلي دوست داشت

و اما فرهنگ

در مورد رشد واقعگرايي و كمالش تو يونان باستان در مورد فيگورهاي انساني ميشه يكي از دلايلش رو همجنسگرايي و افتخار به اون شمرد وقتي براي بدن زيبا آنهم بدن مرد كه بيشتر قابل مطالعه است تا بدن زن ارزش قائل بشيم و از نمايشش ترسي نداشته باشيم خب نتيجه معلومه به خصوص كه همين باعث ميشه به دنبال بدن كامل باشيم و اين به نظر من رويكرد كمال گرايي براي فيگورهاي انساني تو هنر يونان رو جدا از بحثهاي فلسفي تا حدودي روشن مي كنه به نظر من ميشه اين بحث رو تو خيال پردازي جنسي هم دنبال كرد كلا به اين قضيه مثل اينكه كسي توجه نكرده بوده حالا قسمت سختش اينه كه يه نمونه ي ديگه هم پيدا كنيم

پنجشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۸۵

10'000 days(wings pt.2) [tool]

non of them can evan hold a candle up to you
blinded by.........
*****
what are they gon'na do when the lights go down
without you to guide them all to zion
waht are they gon'na do when the rivers overrun
other than tremble.........
*****
high is the way but our eyes are upon the ground
you were the light andd the way
that theuy will only read about
i only pray heaven knows when to lift you out
ten thousand days in the fire is long enouagh your going home
*****
its time now
my time now
give me my
give me my wings
......................................

تبريك

مي دونيد چيه انگار خودم مدال گرفتم
.
باور كنيد
!
باريك

دوشنبه، شهریور ۲۰، ۱۳۸۵

كلاغنامه

دوباره برميگردم كمربندم رو ميبندم يه چيز ديگه هم هست چيزي كه يادم نمياد بند كفشم رو سفت ميكنم درو ميبندم ميرم بالا و ميپرم پايين وسط زمين و هوا يادم مياد. از پنجره بر ميگردم
ظرفها رو ميشورم . خسته ام دراز ميكشم كفش و جورابم رو در ميارم و ميخوابم فردا همه چيز قراره عوض بشه

یکشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۵

muse:endlesly

Hopelessly I'll love you endlessly
Hopelessly I'll give you everything
But I won't give you up
I won't let you down
And I won't leave you falling

اسطوره

آرتور مي تونه در طرفه العيني با تير و كمان هدفش رو به ديوار بدوزه
همين؟
تازه تو اين مدت دوتا عدد پنج رقمي رو تو هم ضرب ميكنه

جمعه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۵

چيزهاي كوچك يعني كي شمشيرت رو مي اندازي
كي به جسدت نگاه ميكني
كي خط سپرت پايينتر از شونت مي افته كي به بدن دو نيم شده ي همرزمت نگاه ميكني
كي گريه ميكني و ميري خونه ي ننه
كي بر ميگردي تا انگشت دوستت رو براي يادگاري ببري
كي ميزني زير گريه
كي دوباره ميميري
و
دندون مصنوعيت با باد به هم ميخوره
بسه بيا با هم شام بخوريم
تنهايي از گلوم پايين نميره
راستي ميدوني تو فرانسه به چي ميگن رويال برگر
بچه تر كه بودم سوال اساسي زندگيم اين بود كه
عدم ارائه بليط نشانه ي چيست؟
اينو رو بدنه ي اتوبوسها مي نوشتند

دوشنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۵

to make a ship

shepherd and the sheeps
alone in the night..........
*******
home far and drowned
you knew it you choosed it
its not just the tears.......
*****
to make a ship
you should breake it all.......
*****

پيرمرد چشم ما بود

ميرم تو اتوبوس فقط كنار يه پيرمرد جا هست ميشينم نگاهم ميكنه ميگه
اگه مي خواي شاگرد اول باشي بايد انگليسي و برنامه نويسي كامپيوترت خوب باشه
ميگم بله
ميگه حالا خوبه؟
ميگم بله
ميگه پاسكال ياد نگير تو دانشگاه بهت ياد ميدن برو سي پلاس ياد بگير
ميگم بله
ميگه البته جاوا هم بد نيست ياد بگيري يا دلفي اي چيزي
بعد يه چيزي ميگه راجع به اسمبلي
من سرم رو مي اندازم پايين آخه رشتم(كله ماهي)به اين چيزا نميخوره
ميگه اشكال نداره تو اچ تي ام ال ياد بگير يا جاوا ، فلش ماكرومديا يا مايا هم به دردت ميخوره مي خواي پيشرفت كني دايركت ايكس ياد بگير
ميگم شرمنده ام
ميگه دشمنت شرمنده باشه
و لبخند پيروزي صورتش رو پر مي كنه .
خانم فلاني و بهماني در اين نمايشگاه نقاشيهاي رنگ و روغن خود را در موضوعات ميوه، گل قليان ، كوچه باغ و روميزي تا ده روز ديگر به نمايش گذاشته اند

جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۵

جالبه كه فقط دونفر تو دنيا مي دونند كه پارك لاله براي چي انقدر سرسبزه يكيش منم يكيش هم تويي