دوشنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۵

تف مي كني تو صورتم بعد مي خندي
اشكال نداره منم ميخندم
اما روز كارنامه تو گريوني و من خندون
اوليات هم قبول ندارم
انقدر تف ميكنم غرق شي
جوجه رو آخر پاييز مي شمرند
قراره بارون بياد
ببين بارون
بارون
كه همتون رو بشوره ببره
بندازه تو چاه مخابرات
شايد همه رو برق بگيره
شايد همتون طعمه ي كوسه ها شيد
اون روز من خندونم وشما گريون
فرقي به حالت نمي كنه مي خواي تف نكن

هیچ نظری موجود نیست: