داشتم راجع به هنر سوبجكتيو و ابجكتيو فكر مي كردم
شايد اين واژه ها رو غلط استفاده كنم اما ازشون خوشم مياد
ببينيد هنر سومر و شرق سوبجكتيوه ديگه اما چرا
چون هنرمند احتمالا به عنوان وظيفه ي شرعي اين كار رو مي كرده از روي چيزي كه هرگز پيش از اون نبوده
ببينيد يارو چقدر قاطي ميكرده
حالا يونان بستان
هنرش كلا براي فروش ساخته مي شده چون كلا آدمهاي تاجري بودند
كارهاشون رو امضا هم ميكردند
نتيجه اينكه هنرمند كم كم از هنرش جدا ميشه
اين فاصله
هنر واقعگرا رو به وجود مياره و نقد
اين فاصله هي زياد ميشه
كلا وقتي هنر براي زينت صرف مصرف ميشه اين فاصله به وجود مياد
بعدا هم دقيقا همين سير دنبال ميشه تا هنر مدرن كه دوباره نقد رو سركيسه ميكنه
همين كلا